ازتوبه یک اشاره،ازمابه سردویدن...

حالا که آمده ایی،چترت رابردار،اینجا بجز مهربانی چیزی نمی بارد...

ازتوبه یک اشاره،ازمابه سردویدن...

حالا که آمده ایی،چترت رابردار،اینجا بجز مهربانی چیزی نمی بارد...

شما دستِ دعاشین،من چشمِ امید دارم به استجابتش ...

کلمات کلیدی
  • ۰
  • ۰

اونجایی که کلاس هامون تموم میشد، منتظر بودیم با سرویس بریم خونه، همونجایی که کم کم غروب میشد و ما غروب قشنگ بیابون رو میدیدیم؛ دلم لک زده برای او صحنه و اون موقع...

 

من برای دلتنگی نیومده بودم ولی دلم شروع کرده برای لحظه لحظه ش تنگ شدن...

 

 

کارشناسی من زیاد طول کشید به گمونم ولی برای اکثر روزها و لحظه هاش دلم تنگ میشه و این رو خوب میدونم خودم...

 

 

 

یا علی...

  • ۹۹/۰۵/۱۲
  • یک عدد هِ جیمی...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">