ازتوبه یک اشاره،ازمابه سردویدن...

حالا که آمده ایی،چترت رابردار،اینجا بجز مهربانی چیزی نمی بارد...

ازتوبه یک اشاره،ازمابه سردویدن...

حالا که آمده ایی،چترت رابردار،اینجا بجز مهربانی چیزی نمی بارد...

شما دستِ دعاشین،من چشمِ امید دارم به استجابتش ...

کلمات کلیدی

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۲
  • ۰

خواهرانه طور1!!!

+بیدارین؟

-آره،کی میاین؟

+معلوم نیس،آخه هنوزعموش اینا نیومدن

-باشه،خوش بگذره اونجا بهت

+o_O

-اینجا که خوش نمیگذره که نمیاین

+خیلی بدی این حرف رومیزنی

-آدم دلتنگ چی بگه پ؟؟؟


+:عروس

-خواهرعروس


پی نوشت:دلم تنگ شده خب


یاعلی...

  • یک عدد هِ جیمی...
  • ۲
  • ۰

ما4نفر ها...:)

ماها 4نفریم

توی 18سال زندگیم ما 4 نفر بودیم و فقط خود 4نفرمان بودیم

وقتی باباماموریت بود و ما تنها بودیم یاوقتی مامان و بابا مجبوربودند بروند و مادرجون میامد پیش ما دلمان قرص بودکه ما4نفریم

حتی خیلی وقتها که تنهابودم و شب باید میرفتم خانه ی یکی ازدوست ها که تنها نباشم میدانستم ما 4نفریم وبالاخره این تنهایی تمام میشود

وقتی که سر"عین" نق میزدم که من همیشه تنهاعم وهمان شبش حالم بد شد وهیچکس نبود و باید بعدازدرس خواندنم میرفتم خونه ی یکی ازدوستهاکه تنها نباشم هم میدانستم ما4نفریم و من بدون ان 3نفر هیچ هیچم و تادوروز باید صبرکنم وحال بدیم راتحمل کنم چون باز هم ما4نفرمیشویم

حالا هم ما4نفریم :)

حالا که"ح" جانکم داردمیرودپی زندگی اش و یک نفردیگر به ما4نفر اضافه شده و باید خانواده ی5نفری راقبول کنم بازهم معتقدم ما4نفریم وهیچ چیز نمیتواند ما4نفر رابه یک عدد دیگرببرد :)

ما 4نفریم و حالا ها که هی داریم به ان روز نزدیک میشویم غصه ام میگیرد که ما داریم میشویم 3نفر و میشویم 5نفر و یک خانواده ی10نفره میشویم و باید قبول کنم که ما 10نفریم و حالا ماباید مثل خواهر و برادر باشیم

ولی واقعیتش این است که هرچه بشود ما4 نفریم...

حتی نفس"ح" جانکم هم به طوررسمی تربه خانواده ی مااضافه شود ماهنوز هم 4نفریم و من هنوز هم همان لجوج و یک دنده وغدم که حرف توی کله ام نمیرود وحرف خودم رامیزنم که ما4نفریم...:)


اصلا،چقدر خوب که ما4نفریم :)


میشه دعاشیم؟ :)


یاعلی...

  • یک عدد هِ جیمی...
  • ۲
  • ۰

فکر نمیکردم یکی یه روزی این حرف رو بهم بزنه...

قطعا من اگر توی تمام زندگیم بخوام درست ترین انتخابم رو بگم ،میگم رفتن توی رشته ی ریاضیه...

+حرفه شاید حق بود،ولی خیلی حق بدی بور...


پی نوشت:عنوان خوشبختانه هیچ ربطی به پست ندارد...

#موقت

یاعلی...

  • یک عدد هِ جیمی...
  • ۱
  • ۰
کلی نوشتمشون...
بعدیادم اومدآدم خوابای بدشو تعریف نمیکنه که...

پی نوشت:میزنه قلبم...


یاعلی...
  • یک عدد هِ جیمی...
  • ۱
  • ۰

رینب هم رفت...

دختره ی لوس بانی نی هاش رفت:(((((((

چندروزبود که گفتی دوقلوعن

قول دادی زینب

قول دادی نی نی هاتو ببوسی هم خودتو

پاشو ببین چقده ادم دوستت دارن

پاشومگه قرارنبود اسمشون بشه زهراوفاطمه؟؟؟

زییینب لوس

هنوزدوازده روزنشده بود

عکسای روستاعه مونده بود

پاشو پزدوناتای پدرشوهرمهربونتو بده 

بم بگو واسه عروسشه نه واسه نوه هاش...

زینب حیف شدی دختر...

حیف توبود...


پی نوشت:

داغون

له له له

میشه یه فاتحه؟؟؟:(


یاعلی...

  • یک عدد هِ جیمی...
  • ۱
  • ۰

مارا،همه شب،نمیبردخواب...


پی نوشت:ازاین به بعدان شاالله کامنترو تاییدمیکنم:)


یاعلی...

  • یک عدد هِ جیمی...