کلی ننوشتم و پاکش کردم...
فقط بگم که
پاییز1394تموم تلاشم این بود یادبگیرم که مستقل شم
حالا حساب کنید خودتون یکی که به شدت به جمع خوانوده ی4 نفرش وابسته بودبیاد یک جایی که تقریبا هیچکی رو نداره و زندگی کنه...
سخت...سخت...سخت
سخت ترازهمش اونجاهاییه که من حالم بد میشه و باید بریم درمونگاه و باز هم سرم...
داریم بزرگ میشیم و این چیزی بود که دنبالش بودم:)
فردا،آخرین روز پاییز،تولد قمری من :)
باید بریم آزمایشگاه...
دعامون کنید
یاعلی...
فقط بگم که
پاییز1394تموم تلاشم این بود یادبگیرم که مستقل شم
حالا حساب کنید خودتون یکی که به شدت به جمع خوانوده ی4 نفرش وابسته بودبیاد یک جایی که تقریبا هیچکی رو نداره و زندگی کنه...
سخت...سخت...سخت
سخت ترازهمش اونجاهاییه که من حالم بد میشه و باید بریم درمونگاه و باز هم سرم...
داریم بزرگ میشیم و این چیزی بود که دنبالش بودم:)
فردا،آخرین روز پاییز،تولد قمری من :)
باید بریم آزمایشگاه...
دعامون کنید
یاعلی...
- ۹۴/۰۹/۲۹