وقتی دیدم کارم راه افتاد خیلی خوشحال شدم
آنقدری که تمام امیدم که رفته بود که نه اما نصفش برگشت...
ازهمان وقتی که توی ذهنم بود برویم شاهچراغ شایداینجوری شد...
نمیدانم جه شد ولی هرچه شد الان گوش شیطان ملعون کر،خوبم:)
امیدوارم هیچ وقت هیچ وقت دیگر همچین اتفاقی توی زندگی ام نیفتد...گمانم خدا تاالان فهمیده باشد من جنبه ی این اتفاق هارا ندارم...
پس خدای مهربون
خالق هفت آسمون
من جنبه ی این اتفاقاتو ندارم...
صبرمو زیاد کن:)
یاعلی...
- ۹۴/۱۱/۱۶