پیام داده 31 شهریور جایی قول ندین
عروسیم دعوتین
اگه جور بشه وبرم یکی ازآرزوهای بزرگم برآورده میشه:)
یاعلی...
پیام داده 31 شهریور جایی قول ندین
عروسیم دعوتین
اگه جور بشه وبرم یکی ازآرزوهای بزرگم برآورده میشه:)
یاعلی...
حالش خیلی بده...
خیلی...
هرچی تلاش می کنم راضی شه بره دکتر،نمیره...
نمیگه چرا نمیره ولی میدونم چرا نمیره...
می ترسه چیزی باشه...
منم میترسم چیزی باشه...
ولی نمیتونم دردکشیدنشو ببینم-___-
بی ربط نوشت:دیشب زینب خانم جون ساعت ده شب زحمت کشیدن و به دنیااومدن:))
یاعلی...
باید بروم جایی،
دست به دعا بردارم...
یاعلی...
برام نامه بنویسید...
بهم ایمیل بزنید...
اینا راه های ذوق کردنمه:))
پی نوشت:من یه کانال زدم تو تلگرام:)
دلتون خواست بگین لینکشو بهتون بدم:)
یاعلی...
-:اگرتو زندگیم اشتباهای بزرگی کرده باشم تویکیشونی...توقشنگ ترین اشتباه زندگیم بودی
ازاون اشتباهاکه آدم دلش میخواد دوباره انجام بده
+:هیچ چیزاشتباه نبود...توخودت اشتباهیش کردی...
پی نوشت:خب چهارسال خیلی بود.نبود؟؟؟
-:من
+:الف
یاعلی...
میدانی چیست؟
بگذاربدون سلام بروم سراصل مطلب...
آدم ها بعدیک مدت که هی می روند دیگررفتن برایشان بی اهمیت می شود...
دیگر نگران ساکشان نیستند که چه چیزی تویش می گذارند یا قراراست ساکشان سنگین باشد یا سبک...
راستش را می دانی؟؟؟
دیگرحتی نگران ریخت و قیافه ولباس تنشان نیستند
اینکه چه رنگی ست کنند دیگر مهم نیست...
حتی اینکه زیر ابرویشان تمیز باشد یا نه،حتی اصلاح کردن صورتشان هم دیگر مهم نیست
فقط آماده میشوند و میروند که بروند...
گریه های توی بغل هم رانگه میدارند و می روند...
آدم ها که به رفتن عادت کنند وسایلشان را جمع می کنند و میروند...
بدون هیچ صحبتی و هیچ شنفتنی...
هناس جانکم
این را بدان که من عادت کرده ام به رفتن...
یا دل نبند
یا یک کاری کن یادم برود آن رفتن ها و بمانم...
آدم ها اگررفتن را یاد بگیرند،می روند و میروند و اگر دلشان تنگ شود آنقدری فکر میکنند و غصه می خورند که غصه خوردن می شود کارشان...
لا اقل،جان جانانم...
تو رفتن رایاد نگیر...
دلم غصه ات را نمی خواهد...
آمده بودم همین را بگویم،شاید...: )
شبت پر رحمت جان جانان...: )
امضا:حانیه...
یاعلی...
الان من قاعدتا باید خواب میبودم و بعدش وسایلمو واسه رفتن به شیراز اماده میکردم
ولی حالا اینحوری نشستم و منتظریم که اگر تا 2 بهترنشدم برم و بستری شم...-___-
حتی خداهم دلش نمیخواد من برم سر کلاس این یارو بشینم...-___-
دعامون کنید...
یاعلی...
و وقتی از شیراز که عاشقش بودی بدت میاد...
یاعلی...
دستش تو دستم بود و داشتیممیرفتیم خونه...
+:حانیه،وقتی هندونه ها دربیان یه نی نی به دنیا میاد،اینکه دختر باشه یا پسر معلوم نیست
-:چی؟؟؟اینارو کی بهت گفته؟
+:مامانم
-:جدی میگی؟؟؟؟ارررره؟؟؟مامانت بهت گفته واقعا؟؟؟
+:اره دیگه
.
.
.
عاشقشم...
5ساله بدونش نمیشه زندگی کرد
آقا کوچولوی خونه ی ما:)
داداش شدنت مبارک:)
ا
ازبهترین خبرای زندگیم بود:)
یاعلی...